جاز نوعی از موسیقی است که بداههپردازی بخش مهم آن را تشکیل میدهد. در بیشتر اجراهای جاز، نوازندگان در لحظه و آنی قطعاتی را میسازند و به صورت تکنوازی اجرا میکنند که نیاز به مهارت قابل توجهی دارد.
تنوع فوقالعادهای در موسیقی جاز وجود دارد، ولی در اغلب موارد موسیقی جاز بسیار ریتمیک است، از سوئینگ (swing)، ضربها و فاصلههای کوتاه و خرامان، استفاده میکند و استفاده از بلونت یا بنت نت (bent/ blue note) در آن رایج است. بلونت، نتی است که متفاوت با زیروبمی استاندارد، اجرا میشود. فاصله این نت چیزی بین ربع پرده و نیم پرده است و در سبکهای مختلف متفاوت است. به همین دلیل موسیقی در این سبک حالت ریتمیک فوق العادهای دارد. الگوی رایج در این سبک موسیقی، الگوی «فراخوان و پاسخ» است که در آن یک ساز یا صدا یا بخشی از گروه به صدای ساز دیگر یا بخش دیگر گروه پاسخ میدهد.
موزیسینهای سبک جاز، اهمیت و ارزش بسیار زیادی برای حفظ فردیت خود قائل هستند. به همین خاطر شما وقتی ترومپنوازی مایلز دیویس را میشنوید، با صدایی متفاوت از ترومپنوازی لویی آرمسترانگ مواجه میشوید. (میتوانید اجرای لویی را اینجا بشنوید). به همین دلیل است که شما یک دوجین اجرای متفاوت از یک ترانه و آهنگ واحد از موزیسنهای مختلف جاز، میبینید، چراکه هر خواننده یا نوازنده جاز اصرار دارد، سبک شخصی خودش را داشته باشد. این چنین است که موسیقی جاز این توانایی را دارد تا یک ملودی یا ترانه آشنا را به یک تجربه جدید تبدیل کند. سبک جاز میتواند چیزی را که همه میدانند و عمومیت دارد به چیزی شخصی و منحصربهفرد تبدیل کند. به این دلیل است که جاز را یک فرم هنری عالی میدانند و مردم آن را به عنوان «موسیقی کلاسیک آمریکا» در نظر میگیرند.
گونههای متنوع موسیقی جاز (جز)
با آغاز قرن بیستم، و رشد محبوبیت موسیقی جاز (جز)، شکل اجرای این موسیقی در نقاط مختلف امریکا، و سپس در کشورهای اروپایی، تنوع بیشتری را به خود دید. برخی از مهمترین گونههای آن را در این قسمت از نظر میگذرانیم. دیکسیلند، یا جَز سنتی و یا موسیقی جَز نیو اُرلینز، همان ژانری است که در ابتدای این نوشتار شرح آن آمد و تا اوایل قرن بیستم مرسوم بود؛ موسیقیای مبتنی بر رَگتایم – نیای موسیقی جاز (جز).
با ورود موسیقی جاز به سالنهای رقص بریتانیا، این ژانر موسیقی با سنت رقص انگلیسی در هم آمیخت و قبل از همهگیری ژانر سویینگ محبوبیت زیادی به دست آورد. اوج درخشش این ژانر به دهۀ 1920 بازمیگردد؛ به لطف قوانین حقوقِ مؤلف و بقای سنت رقص بریتانیایی، هنوز هم بسیاری از آثار آن دوره با اقبال عمومی قابل قبولی مواجه میشوند. جَک هیلتُن یکی از بندلیدِر (رهبر گروه)های برجستۀ این دوران است.
یکی از معروفترین گونههای موسیقی جَز سَبک سویینگ است که در دهههای دوم و سوم قرن بیستم در امریکا درخشید و فراگیر شد. ویکیپدیای انگلیسی دو دلیل برای نامگذاری این سبک برشمرده است؛ یکی تأکید نوازندگان بر ضرب ضعیف، و دیگری ستایش هواداران آن از رانهای که اجرای سویینگ در شنونده ایجاد میکند.
در موسیقی سوییگ معمولاً تکنوازی بداههپردانهای را در همراهی تنظیم قطعه میشنویم. بِنی گودمن، دوک اِلینتگتِن و جَنگو راینهارت از اجراکنندگان معروف این سبک از جَز بودهاند. راینهارت خود بنیانگذار سبک جیپسیجَز نیز به شمار میروند؛ تفسیری اروپایی از سویینگ که البته در دورۀ محبوبیتاش با این نام شناخته نمیشد.
دو سبک اجرایی متضاد، در چهارمین دهۀ قرن بیستم، از دل موسیقی جَز بیرون آمد که به بیباپ و کولجَز معروف شدند. اولی با تمپویی بالا، چیرهدستی نوازنده را به رخ کشیده، با بداههپردازی روی ساختار هارمونی و ارجاع به ملودی پیش میرفت؛ دومی با لِستر یانگِ معروف، در مقابل سرعت بالای بیپاپ قد علم کرد.
در نیمۀ دوم قرن بیستم موسیقی جاز با گونههای پیشروی موسیقی پیوند عمیقتری برقرار کرد. استفاده از سازهای الکترونیک، بکارگیری عناصر موسیقی کلاسیک مثل سریالیسم و حتا نفوذ در ژانر راک توانست نقش موسیقی جاز را در صنعت موسیقی پررنگ نگه دارد. یکی از سبکهایی که از دهۀ پنجاه شکوفا شد، با عنوان «جَز آوانگارد» یا «جَز تجربی» شناخته میشود؛ ترکیبی از موسیقی آوانگارد هنری و بداههپردازی.
با عرض پوزش، نوشته هایی که درخواست کردید یافت نشد....