تعریف سونات در موسیقی : عبارت سونات در موسیقی ، در معنی درست و اصلی کلمه به معنای قطعه ای است که برعکس کانتاتا (لاتین و ایتالیایی cantare ، “برای آواز”) ، قطعه ای که خوانده می شود.
این اصطلاح در موسیقی امری مبهم است و در طول تاریخ موسیقی تکامل یافته است و انواع گوناگونی را تا دوره کلاسیک که اهمیت فزاینده ای پیدا می کند ، تعیین می کند و در اوایل قرن ۱۹ نمایانگر یک اصل در خلق آثار هنری در مقیاس های بزرگ است.
این اصطلاح دقیقا مثل سایر اصطلاحات رایج موسیقی سازگار به کار رفته و به عنوان یکی از دو راه اساسی سازماندهی ، تفسیر و تجزیه و تحلیل موسیقی کنسرت ، در کنار فوگ مورد توجه قرار گرفت.اگرچه این اصطلاح موسیقی یعنی سونات از دوره کلاسیک تغییر کرده است ، ولی باید توجه داشت بیشتر سونات های قرن ۲۰ و ۲۱ هنوز همان ساختار را حفظ می کنند.
رویه دوره کلاسیک برای سونات تعیین کننده خواهد بود. این اصطلاح از یکی از اصطلاحات بیانگر سبک ها یا اشکال به تعیین ساختار اساسی سازمان برای کارهای بزرگ منتقل شد.این تکامل در طول حدودا ۵۰ سال امتداد داشت. این اصطلاح هم به ویژگی های حرکات فردی و هم به چیدمان حرکات در یک کار چندحرکتی اطلاق شد.
در انتقال به دوره کلاسیک ، چندین نام به کارهای چندحرکتی داده شد ، از جمله divertimento، serenade و partita ، که خیلی از آن ها اکنون به عنوان یک نوعی سونات شناخته می گردد.
فهرست مطالب
سونات چیست؟
سونات اصطلاحی است که در تاریخ موسیقی با معانی متفاوتی بهکاررفته است. ریشهی لغوی آن به واژهی ایتالیایی Sounare به معنای «صدا» بازمیگردد. برای رفع ابهام در استفاده از آن باید به دورهی تاریخی و زمینه بحث توجه کرد. مثلاً در دورهی باروک سونات ژانری از موسیقی بوده است که در برابر کانتات قرار داشته است. کانتات موسیقی نوشتهشده برای گروهی آوازخوان و سونات موسیقی سازی این دوره بوده است. در زمان حیات آرکانجلو کورلی (۱۶۵۳-۱۷۱۳) دو نوع سونات رایج بود. در دیکشنری موسیقی سباستین دبوسار، چاپشده در سال ۱۷۱۰، سونات کیزا (The Sonata da chiesa) و سونات دکامرا (The Sonata da camera) بهتفصیل شرح دادهشده است.
سونات کیزا یادگاری از دوران باروک به شمار میرود که برای یک یا چند ویولن با همراهی باس نوشته میشده است. قطعه با مقدمهای کند آغاز میشده که در پی آن آلگرو با استایل فوگ نوشته میشده است. سپس موومان آوازی(Cantabile) و بعد از موومان فینال. کورلی یکی از آهنگسازان برجستهی این ژانر بود. سمفونیهایی که در قالب سونات کیزا نوشته میشدند در مراسم مذهبی به اجرا درمیآمدند ولی سونات کیزا، نوعی موسیقی مذهبی به شمار نمیرفت.
سونات دکامرا در لغت به معنای سونات مجلسی است و برای توضیح نوعی موسیقی سازی، در سه یا چهار موومان، به کار میرود. این سونات با پرلود( سونات کوچک) آغاز میشود که نقش مقدمه را برای باقی موومانها ایفا میکند. با شروع قرن هجدهم سونات کیزا و دکامرا، به سمت همسان شدن پیش میرفتند.
در زمان هایدن(۱۷۳۲-۱۸۰۹) دو سونات بالا تقریباً منسوخشده بودند. البته که خود او اولین سمفونیهایش را در قالب سونات کیزا نوشت(آهسته-سریع-منوئه-سریع).
تریو سونات هم ژانری بود که از همراهی دو ویولن و باسوکونتینوئو پدید میآمد. در قرن هفدهم و هجدهم ژانری پرطرفدار بود. در اواخر قرن هجدهم- در زمان مکتب اول وین- واژهی سونات به دو معنی به کار میرفت؛ ژانری به اسم سونات که شامل قطعاتی برای تکنواز بود و فرمی به اسم سونات که بهتفصیل به شرح آن خواهیم پرداخت.
فرم در موسیقی کلاسیک چیست؟
فرم در موسیقی کلاسیک ، به ساختار و اجزای مختلف یک قطعه اشاره دارد. در واقع فرم با شکستن یک اثر موسیقی قسمت های مختلف آن را توصیف میکند. در طول تاریخ طولانی موسیقی کلاسیک فرم های زیادی به وجود آمده و ظهور کردند.
انواع فرم در موسیقی کلاسیک
سونات (Sonata)
سونات ( sonate به فرانسوی یا sonata به انگلیسی ) یکی از رایج ترین انواع فرم در موسیقی کلاسیک است و احتمالا شما هم به واسطه برخی آثار مشهور مثل سونات مهتاب moonlight و آپاسیوناتا از بتهوون یا سونات های موتسارت ، نام آن را بارها شنیده اید. اصطلاح سونات ، در قرن شانزدهم میلادی و برای تمایز دادن دو گونه ی موسیقی سازی و آوازی از یکدیگر پدیدار شد. یعنی موسیقی سازی را “سونات” و موسیقی آوازی را از آن پس “کانتات” نامیدند.امروزه اصطلاح سونات برای قطعاتی مورد استفاده قرار میگیرد که چندین موومان دارند و یک الی سه نوازنده برای نواختن آن همکاری میکنند. البته گاهی تعداد نوازندگان از سه نفر هم فراتر میروند و یک گروه کوچک موسیقی اقدام به اجرای قطعه مینمایند. در هر سونات ، موومان اول از سه بخش تشکیل میشود:
- اکسپوزیسیون (معرفی)
- دولوپمان (بسط)
- رکاپیتولاسیون (برگشت)
هایدن و موتسارت به عنوان دو تن از بزرگترین موسیقیدانان کلاسیک بر این عقیده بودند که دو تم اکسپوزیسیون باید از لحاظ سبک، سازبندی و تونالیته کنتراست داشته باشند. به همین منظور به جای آن که ارائه ی تم اول را متوقف کنند و تم دوم را در تونالیته ی دیگری آغاز کنند، کاری میکردند که موسیقی به طور طبیعی از یک تونالیته به تونالیتهی دیگر جاری شود، یا به عبارتی مدولاسیون شود.
بعد از دورهٔ باروک، آثاری که در این فرم ساخته شده بودند به ویژه برای تک نوازی و اغلب موارد ساز شستیدار، یا سازی تک به همراه یک ساز شستیدار نوشته میشدند. به عنوان مثال در دورهٔ کلاسیک، سونات ها بیشتر برای پیانو نوشته میشدند و هنگامی که سوناتی برای ساز ویولن نوشته میشد، قسمتی هم برای پیانو در نظر گرفته میشد.
سمفونی (Symphony)
سمفونی در طول تاریخ موسیقی مفاهیم مختلفی را شامل شده است. در دوره باروک اصطلاح سمفونی برای قطعات کوچک ارکستری، اوورتورها و موومان های کوتاه و قطعات مشابه مورد استفاده قرار میگرفت. در دوره کلاسیک اصطلاح سمفونی به معنی که ما امروزه مورد استفاده قرار میدهیم شباهت بیشتری پیدا کرد و برای بیان اثری ارکستری در ابعاد بزرگ به کار رفت. و در قرن هجدهم سمفونی با ارکستر ۴۰ نفره مانهایم به معنای امروزی خود رسید.
از هنرمندان بزرگی که خالق سمفونی های فراموش نشدنی بودند میتوانیم بتهوون، موتسارت، هایدن و… را نام برد. موتسارت و هایدن سمفونی ها خود را با همان ارکستر چهل نفره پیش میبردند اما از طرفی برخی از آهنگسازان معتقد بودند که سمفونی باید مقیاس عظیم تری داشته باشد و بر طبق همین مسئله در سمفونی هشتم مالر هزار ساز با یکدیگر همنوازی میکنند.
کنسرتو (Concerto)
در قرن هفدهم لفظ کنسرتو گاهی به موسیقی برای صداهای انسان و سازها گفته میشد، اما به دلایل عملی میتوان آن را اثری برای یک یا چند سولوئیست و ارکستر خواند. یک فرم رایج باروک همان کنسرتو گروسو، (یعنی کنسرت بزرگ) بود که در آن گروهی از سازها در درون ارکستر حالت یک مجموعه سولو را پیدا میکردند، اما کنسرتوهای سولو برای یک ساز اصلی واحد نیز رواج داشت.
ساز سولو، اغلب ویولن یا ساز شستیدار بود اما در مواردی از ویولنسل، ترومپت و فلوت هم استفاده میشد. کنسرتو به طور متوسط از سه موومان تشکیل میشود اما با این وجود کنسرتوهایی از یک موومان تا چهار یا پنج موومان هم داریم.
موومان اول عمدتا طولانی ترین و درماتیک ترین موومان است، موومان وسط آهسته تر است. موومان سوم کوتاه ترین و جاندارترین است. سولوئیست و ارکستر معمولا در تمهای مهم سهیماند، اما از سولوئیست انتظار میرود که با گذرها و پروازهای روی ساز، چیره دستی خود را نشان دهد.
بعد از کنسرتو گروسوی باروک، در کنسرتو معمولا یک سولوئیست در برابر کل ارکستر قرار میگرفت. اما بسیاری از آهنگسازان، دو یا سه سولوئیست را وارد کار کردند. باخ کنسرتویی برای دو ویولن ساخت، موتسارت کنسرتویی برای فلوت وهارپ ساخت. مندلسون دو کنسرتو برای دو پیانو ساخت.
ویژگی های سونات چیست؟
در سونات گاها طرح های دو حرکتی نیز رخ می دهد ، عملی که هایدن از اواخر دهه نود استفاده می کرد . علاوه بر آن در اوایل دوره کلاسیک امکان استفاده از چهار حرکت وجود داشت ، با یک حرکت رقص قبل از حرکت آهسته ، دقیقا هماننده که در سانداهای پیانو Haydn شماره ۶ و شماره ۸.
سونات های موتزارت از بزرگان موسیقی کلاسیک در درجه اول در سه حرکت بودند. از بین آثاری که هایدن در Hob XIV با عنوان سونات پیانو ، divertimento یا partita نشانه گذاری شده است ، ۷ اثر در دو حرکت ، سی و پنج اثر در سه اثر و سه اثر در چهار اثر وجود دارد و چندین در سه یا چهار حرکت وجود دارد که اصالت آنها “مشکوک” ذکر شده است.
آهنگسازانی مثل بوکرینی سونات های ساز پیانو و اوبلیگاتو را با حرکت سوم اختیاری منتشر می کنند – در مورد بوکرینی ، بیست و هشت سونات ویولن سل.
ولی فعالیت های سازنده به طور فزاینده ای در چهار حرکت انجام شد ، نه در سه حرکت ، عملی که اوایل در کوارتت های زهی و سمفونی ها دیده می شد و رسیدن به سونات مناسب در سوناتاهای اولیه بتهوون بود.
با این وجود می توان گفت، نوشتن سونات های دو و سه حرکت در کل دوره کلاسیک ادامه داشت: جفت اپوس ۱۰۲ بتهوون دارای یک سونات C ماژور دو حرکت و یک سونات D عمده سه حرکت است. با این وجود ، به طور فزاینده ای ، کارهایی که کمتر یا بیشتر از چهار حرکت داشتند ، استثناceptions بودند. به آنها برچسب هایی گفته می شود که دارای حرکات “حذف شده” یا حرکات “اضافی” هستند.
سخن پایانی
شما در این مقاله با سونات در موسیقی آشنا شدید. همچنین از ویژگی های آنها آگاه شدید. اگر سوال یا نظری دارید آن را در کامنت مطرح کنید تا در اسرع وقت توسط ما جواب داده شود.
سوالات متداول
به موسیقی ای که در بستر فرهنگ و تمدن غرب اروپا شکل گرفته (و خارج از ژانر های پاپ، جَز، فُلک، راک، متال و … است) “موسیقی کلاسیک” گفته می شود، اما دوره ی موسیقی کلاسیک، به طور خاص به دورانی از تاریخ موسیقی کلاسیک اشاره دارد که از حدود سال های ۱۷۵۰ آغاز شد. کلاسیک، دوره ی روشنگری و بازگشت به اصول و ارزش های زیبایی شناسی یونان و روم باستان بود، درواقع کلاسیک ها به دنبال ایجاد تعادل، توازن، هماهنگی و هارمونی، ظرافت و زیبایی در آثار خود بودند، به همین دلیل نام “کلاسیک” (در یونانی به معنای درجه یک) برای این دوره انتخاب شد.
موضوع بافت مفصل در دوره ی هارمونی بررسی شده است یکی از انواع بافت ها ، بافت هوموفونیک می باشد یعنی خط ملودی با المان های غیر ملودیک یا کمتر ملودیک همراهی می شد. یکی از انواع شکل های همراهی باس آلبرتی می باشد که این روش توسط آهنگساز ایتالیایی دومینکو آلبرتی (۱۷۱۰- ۱۷۴۰) به وجود امده است. در این روش آکورد های شکسته به شکل الگوهای ساده یا آرپژ تکرار شونده ملودی را همراهی می کنند.