سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰ دگرگونیها و تحولات زیادی در حوزه علم و هنر رخ داد. این دوره پرتنوعترین دوران تاریخ موسیقی است. در این دوران جریانهای تازهای در موسیقی به وجود آمد که در تمام آنها یک اشتراک وجود داشت و آن واکنشی آگاهانه به سبک رمانتیک بود. برخی منتقدان موسیقی این دوره را سبک ضد رمانتیک میدانند.موسیقی قرن بیستم به سنتهای گذشته پایبند نیست و از بایدها و نبایدها فارغ است. در این سبک آکوردهای نامطبوع و خوشههای صوتی بسیار بیشتر به کار گرفته میشد و گاهی از آکوردهای مطبوع بهکلی پرهیز میشد. ریتمها قوی و پرانرژی هستند و از سنکوپها و مترهای نامتعارف استفاده فراوان شده است.
در این زمان به رنگهای صوتی توجه بیشتری شد و در نتیجه صداهای عجیب و نامتعارف در موسیقی به کار گرفته شدند؛ رنگهایی مانند اجرای نتهای پایانی محدوده صوتی سازها، جلوههای صوتی جدید از سازهای زهی مانند آرشهکشی پشت خرک یا ضربه زدن به بدنه ساز با چوب آرشه و همچنین صداهای الکترونیکی و مغناطیسی.
فهرست مطالب
- بررسی دوره های موسیقی کلاسیک
- معرفی موسیقی های نیمه اول قرن بیستم
- معرفی موسیقی نیمه دوم قرن بیستم
- سخن پایانی و سوالات متداول
بررسی دوره های موسیقی کلاسیک
۱- سده های میانه(قرون وسطی):
این دوره با سقوط امپراتوری روم آغاز و تا رنسانس در اروپا ادامه مییابد. این دوره، دورهٔ شروع و آغازین گامهای موسیقی کلاسیک است.
۲- رنسانس:
این دوره، شامل سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ م میشود، که موسیقی کلاسیک بهطور عمده در کشور ایتالیا شکل گرفت و بیشتر قطعات آثار آوازی هستند.
۳- دوره ی باروک:
این دوره از سال ۱۶۰۰ م شروع میشود و تا حدود ۱۷۶۰ م ادامه مییابد. لغتِ باروک در عالم هنر (نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن یا ماهرانه درست کردن بهکار میرود که از ویژگیهای بارز هنر در این سالها بودهاست. البته برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله موسیقی جاز مدال را بخوانید. موسیقی این دوره، همانند دیگر هنرهای همعصر خود، بیانگر اشرافیت و قدرت حکومتهای اروپایی بودهاست. نیاز کلیسا برای جذاب تر و دلنشین تر کردن نیایش نیز در گسترش این سبک تأثیر بسزایی داشتهاست.یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگیهای موسیقی این دوره است.اگر بخواهیم به معروف ترین و بارز ترین موسیقی دانان این دوره اشاره کنیم میتوانیم باخ و ویوالدی را نام ببریم.
۴-دوره ی کلاسیک:
دورهٔ کلاسیک شامل سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م میشود.قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنفکری یا آزادی اندیشه از بند عقاید باطل و خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه ظلم و خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی و یکسان مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای نخستین بار درسبک، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً مختص خودش و بهخاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت مییابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی بر اساس ایدهٔ «هنر بهخاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورد میشد.
هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات استادانه و ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد بهعکس اتفاق میافتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالتهای مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. البته برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله کلاسیک در غرب و نشانه های آن را بخوانید. بافت سبک کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی فونیک. اگر بخواهیم به معروف ترین و بارز ترین موسیقی دانان این دوره اشاره کنیم میتوانیم هایدن، موتزارت و بتهوون را نام ببریم.
۵- موسیقی دوره ی رمانتیک:
سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل میشود. در این دوره، احساسات نقش بسیار مهمی در موسیقی پیدا میکند. سبک در این دوره بهصورت ابزاری است که در دست آهنگساز قرار دارد تا به وسیله ی آن احساست شخصی خود را مطرح کند. معروفترین و بارزترین آهنگسازان و موسیقیدانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.
۶-موسیقی قرن بیستم:
این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی سبک کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره تلاش می کردند با نوآوری کارهای خود را از سبک های گذشته متمایز و درواقع از قانون ها و باورهای گذشته عبور کنند.
۷- موسیقی کلاسیک معاصر:
سبک کلاسیک معاصر از سال ۱۹۷۰ م آغاز شدهاست و تاکنون نیز ادامه دارد. آهنگسازان معاصرِ کلاسیک بیشتر به ساختن سبک مینیمال و آوانگارد روی آوردهاند.
معرفی موسیقی های نیمه اول قرن بیستم
در این دوران موسیقی محلی به صورت نظامیافتهتری بررسی شد. همچنین سبک جاز آمریکایی تاثیر قدرتمندی بر موسیقی غرب داشت، تمایل به استفاده از نتهای بلو، هیجان ریتمیک که به سنکوپهای قوی وابسته است، توجه به سازهای کوبهای و استفاده از محدوده صوتی بسیار زیر از جمله این تاثیرات است.در این زمان بعضی از استادان سبک دوره میانه، رنسانس و باروک، دوباره کشف شدند و مورد توجه قرار گرفتند. رقصهای باروکی و فرمهای رایج موسیقی مثل کنسرتو گروسو بار دیگر استفاده شدند. ساز هارپسیکورد که مدتها متروک مانده بود در این دوره روی کار آمد. در این زمان برای نخستین بار شاهد حضور پررنگ زنان در موسیقی هستیم.اهمیت دیگر این دوره روی کار آمدن زنان در موسیقی بود.مکتبهای ادبی و هنری مختلفی که در این دوره به وجود آمده بودند برسبک این زمان نیز تاثیراتی داشتند.
۱- امپرسیونیسم
بخشی از موسیقی در این زمانه تحت تاثیر مکتب هنری امپرسیونیسم بود. سبک امپرسیونیستی با نور و رنگ برخورد میکردند، رجستهترین ویژگی در موسیقی امپرسیونیستی استفاده از «رنگ» در صدا است که میتوان آن را از طریق ارکستراسیون، استفادهٔ هارمونیک، بافت و غیره به دست آورد. البته برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله سبک کانتری چیست را بخوانید.برخی آهنگسازان امپرسیونیست عبارتاند از:
کلود دبوسی
کلود دبوسی آهنگسازی فرانسوی است که دوره رمانتیک را به قرن بیستم پیوند داده است. او آکوردها را بدون توجه به قواعد هارمونی به کار میگرفت. استفاده از گامهای نامتعارف و ابداع گام تمامپرده (گامی که تمام فواصل آن یکپردهای هستند) از اقدامات اوست.
موریس راول
در آثار او کیفیت سیال و مهآلود سبک امپرسیونیستی وجود دارد. راول استاد رنگآمیزی در پیانو و ارکستر بود. تعداد زیادی از آثار او درواقع تنظیمی ارکستری از قطعات پیانویی هستند که از آن میان تنظیم ارکستری قطعه پیانویی «تابلوهای نمایشگاه» اثر موسورگسکی شهرت بسیاری دارد.
۲- اکسپرسیونیسم
درسبک اکسپرسیونیستی همچون نقاشی این سبک، بیان احساسات و بهویژه احساساتی مثل خشم، هیجان، نفرت، عشق و… اهمیت داشت. این رویکرد هنری زیبایی و آراستگی را مردود و بیان مضامینی مثل جنون و مرگ را مهمتر میدانست. سبک اکسپریونیستی در شکل تونال آن با ملودیهایی آشفته و از هم گسیخته با تضادهای شدید و انفجار ناشی از سازهایی که در انتهای دامنه صوتی خویش نواخته میشوند مشخص میشود.
برخی آهنگسازان سبک اکسپرسیونیسم عبارتاند از:
آرنولد شوئنبرگ
این آهنگساز اتریشی با دست کشیدن از نظام سنتی تونال گامی انقلابی برداشت. با او مخالفتهای بسیار میشد تا جایی که یک منتقد پیشنهاد کرد که شوئنبرگ بدون کاغذ نت در دارالمجانین نگهداری شود. شوئنبرگ شکل کاملتری از نظام سبک آتونال، یعنی موسیقی دوازده تُنی را ابداع کرد. در این نظام به جای تکیه بر یک صدای مرکزی (مانند سیستم تونال)، با تمام دوازده صدای کروماتیک یکسان رفتار میشود. موسیقی واگنر، برامس و مالر، نقطه آغاز حرکت شوئنبرگ بود.
آلبان برگ
برگ نیز آهنگسازی اتریشی و شاگرد شوئنبرگ بود. موسیقی او آمیزهای از عناصر سنتی و قرن بیستمی بود و به همین دلیل برای مخاطبان بیشتر از شوئنبرگ قابل درک بود.
۳- نئوکلاسیسم
در بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ در آثار برخی آهنگسازان سبکی ایجاد شد که از ویژگیهای آن حفظ توازن و وضوح و خودداری از بیان احساسات تند بود. شعار این مکتب «بازگشت به باخ» بود. آهنگسازان مکتب نئوکلاسیسم سبکهای قدیمی را به کار گرفتند اما با استفاده از چاشنیهای قرن بیستمی به آثارشان کیفیتی مدرن بخشیدند. سبک نئوکلاسیک غالبا به گونهای آگاهانه سرد است و به جای پرداختن به سازهای زهی پراحساس، بر صداهای سازهای بادی و کوبهای تاکید میکند. برخی آهنگسازان نئو کلاسیک عبارتاند از:
ایگور استراوینسکی
آهنگساز روسی بود که بر آهنگسازان بسیاری تاثیر گذاشت و الهامبخش نقاشان، نویسندگان و طراحان رقص شد. پیکاسو و تی. اس. الیوت دوستانش بودند. جان اف کندی نیز در کاخ سفید از او تجلیل کرد. او در بالههای خود از تکنیک پلیتنالیته (استفاده از دو یا چند گام به طور همزمان) استفاده کرده است. نخستین اجرای یکی از بالههای معروف او در پاریس سر وصدای زیادی به پا کرد. مدتی بعد این باله به یکی از شاهکارهای موسیقی تبدیل شد.
رالف ون ویلیامز
آهنگساز بزرگ انگلیسی بود که در آثارش از نغمههای سنتی و آوازهای فولکلور انگلیسی و کرال اواخر قرون وسطا تاثیر گرفته است.
معرفی موسیقی نیمه دوم قرن بیستم
بعد از جنگ جهانی دوم نوآوریها در موسیقی بیشتر و تنوع سبکهای بیش از دورههای قبل شد. در این دوره استفاده از صداهای غیر موسیقایی کاربرد گستردهای پیدا کرد.
موسیقی شانس ( تصادفی)
در این موسیقی آهنگساز با روشهایی تصادفی به گزینش صداهای زیر و بم، ریتمها و رنگهای صوتی میپردازد و ممکن است از نوازنده خواسته شود انتخاب کند چه نتهایی بزند یا با چه ترتیبی آنها را اجرا و بداههپردازی کند. مشهورترین آهنگساز این سبک جان کیج است.
مینیمالیسم
این نهضت در سالهای میانی دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت. اکثر آهنگسازان این سبک عمیقا تحت تاثیر تفکرات غیر غربی مانند آفریقایی و هندی بودهاند. ویژگی مینیمالیستی، ضرب یکنواخت، تنالیته واضح و تکرار بیوقفه الگوهای کوتاه ملودیک است. این یکنواختی ثابت تاثیری خلسهگونه یا هیپنوتیسمکننده میآفریند.
موسیقی کنکرت
در اواخر دهه ۱۹۴۰ آهنگساز فرانسوی پیر شافر دست به تجربه جدیدی زد. او صداهای طبیعی مانند به هم خوردن در، پریدن چوبپنبه از سر بطری و… را ضبط میکرد و با ایجاد تغییراتی آنها را در هم میآمیخت. بدین ترتیب اثر خلقشده مونتاژی از صداهای ثبتشده روی نوار بود که بدون نیاز به نوازنده در هر زمان میتوانست شنیده شود.
موسیقی الکترونیک
موسیقی الکترونیک با توسعه نوار استودیویی، سینتی سایزر و کامپیوتر به وجود آمد. آهنگسازان با استفاده از این ابزارها و امکاناتی مثل تنظیم حجم صدا، فیلتر کردن، افزودن ویبراسیون، طنین اکو یا ادغام کردن و روی هم قرار دادن صداها، توانستند صدا را مهار کنند و آن را تغییر بدهند.
سخن پایانی
شما در این مقاله با دوره های موسیقی کلاسیک آشنا شدید.همچنین از دورههای موسیقی (کلاسیک) در غرب و دوران معاصر آگاه شدید.اگر سوال یا نظری دارید آن را در کامنت مطرح کنید تا در اسرع وقت توسط ما جواب داده شود.
سوالات متداول
موضوع بافت مفصل در دوره ی هارمونی بررسی شده است یکی از انواع بافت ها ، بافت هوموفونیک می باشد یعنی خط ملودی با المان های غیر ملودیک یا کمتر ملودیک همراهی می شد. یکی از انواع شکل های همراهی باس آلبرتی می باشد که این روش توسط آهنگساز ایتالیایی دومینکو آلبرتی (۱۷۱۰- ۱۷۴۰) به وجود امده است. در این روش آکورد های شکسته به شکل الگوهای ساده یا آرپژ تکرار شونده ملودی را همراهی می کنند
مشخص ترین تغییراتی که در سبک موسیقی اوایل این دوره به وجود آمد، نوآوری و بدعت در ریتم و عوامل متریک موسیقی بود. این تغییرات خود دارای چند مرحله گذار است که نتیجتاً حد و مرز کاملاً مشخصی را نمی توان برای آن تعیین کرد. اما آنچه که در سرتاسر دوره کلاسیک تسلط داشت وجود ملودی ها و جملات کاملاً مجزا و پریودیک ۲، ۴ یا ۸ میزانی و ریتم های متفاوت و قابل تشخیص در میان قسمت های مختلف یک موومان یا حتی بین تم هاست.
یکی دیگر از مهم ترین تغییراتی که در این دوره صورت گرفت، استفاده از موسیقی فولکوریک در آثار بود که خون تازه ای در کالبد موسیقی مغرب زمین به جریان انداخت. آثار موسیقی محلی که دارای جملات پریودیک منظم و با قاعده (اغلب هشت میزانی) بودند، مبنای کار آهنگسازان قرار گرفت.